خوب شب یلدا که بیاد، دقیقا میشه 9 ماه که خودم رو با 22 سال سابقه کاری باز نشسته کردم. البته از نظر سوابق بیمه بعد 20 سال بازنشسته شدم، چون شرکت محترم دو سال اول کارم، بیمه رد نکرده بود برام.
اتفاقی که مدتها بود انتظارش رو میکشیدم افتاد تا شروع کنم به انجام کارهایی که دوس داشتم و فرصتی براشون نداشتم...
اینکه بعد این همه سال کار کردن، اون هم کار کردنی که ساعات زیاد کاری و حجم استرس طاقت فرساش مسبب اصلی له له زدنم برای بازنشستگی بود، چه احساسی دارم، باید بگم خو گرفتن با شرایط جدیدم اصلا زمان نبرد و شرایط جدید رو با جون و دل پذیرفتم. البته باید بگم گاهی و خیلی به ندرت دلم برای محیط کارم تنگ میشه و از لحاظ شرایط مالی هم که تفاوت زیادی بین حقوقی که الان دارم می گیرم و حقوق سالهای کاریم وجود داره. و در کل میتونم بگم غیر از بحث مالی، شرایط جدید برام خیلی خیلی مطلوبتره و خوشحالم بابت اقدامی که انجام دادم.
عادت 22 ساله پشت میز نشینی و داشتن یه میز کاری، منو ترغیب کرد تا سریعا ترتیب تهیه یه میز کاری رو برای خودم بدم...انگار خریدن این میز حالم رو بهتر هم کرد و بهم فرصت داد تا این بار که پشت میزم میشینم کارایی رو که بهش عشق میورزم انجام بدم...
خلاصه که یلدای وبلاگ هنوز، این بار نشسته پشت میزش تو خونه و میخواد دوباره وبلاگش رو فعال کنه...امیدوارم فراموشم نکرده باشید :)
پی نوشت: حرف اول اسمته گردن من تا ابد.....
خدایا ما را هم زودتر به بازنشستگی زودتر از سی سال برسون