هنوز

هنوزم آسمانم را تو خورشیدی....

هنوزم آسمانم را تو خورشیدی....

هنوز

چشمم به لطف توست،
اگر زنده ام هنوز....

عاصی و رو سیاه،
ولی بنده ام هنوز....


آخرین نظرات

صبحها خونه ما ولوله ست...همه بیدار شدن و تند تند دارن کارهاشونو میکنن برای شروع یه روز کاری...ساحل داره برنامه شو میچینه...آقای همسر دقیقه ای یک بار به ساحل تذکر میده که دیر شد، بدو! چندین بار هم به من یادآوری میکنه که داری از خونه میری یادت نره پنجره هارو ببندی...

من بین اتاق خواب و آشپزخونه در تردد هستم و هم زمان با صبحانه ساحل، دارم کرم میزنم و ارایش...گاهی این وسط یه اتو هم باشه که دیگه هیچی. همه در حال بدو بدو. تازه ساحل همیشه موقع صبحانه تلویزیون رو هم روشن میکنه و سریال میبینه....خلاصه که همه در تکاپو و سرو صدا!

کمی از سر و صدا با رفتن آقای همسر و قطع شدن تذکراتش کم میشه!

با کلی بدو بدو ساعت که میشه هفت، از خونه میاییم بیرون و ساحلو میرسونم مدرسه.

تو ماشین هم که مدام دارم سر به سر ساحل میذارم که انرژیش زیاد بشه...

جلوی مدرسه که ساحل از ماشین پیاده میشه و در رو میبنده یهو سکوت میشه...

یه نون تازه میگیرم از سر راه و برمیگردم خونه...در خونه رو که باز میکنم، انگار نه انگار که این همون خونه صبحه با همه ی سر و صداهاش...همه جا آروم آرومه...پنجره رو باز میکنم بازم...بدون اینکه کسی بهم تذکر بده... صدای گنجشکا و کلاغارو دوس دارم...بوی بهار رو هم...سکوت خونه رو هم...

تو کتری برقی آب میریزم تا بجوشه...یه لقمه کره و عسل درست میکنم با یه لیوان چای، میذارم تو سینی گل گلی و میبرم جلوی مبلی که کنار پنجره ست...تو سکوت صبحانه م رو میخورم...بعد میرم آشپزخونه ظرفای صبحانه ساحل و خودم رو میشورم...

به گلدونا آب اسپری میکنم...

کوسنها رو صاف و مرتب میکنم...

مواد لازم برای غذای شام رو آماده میکنم...

و البته که پنجره رو میبندم...و دوباره مانتو مقنعه رو تن میکنم و این بار پیاده میرم سمت محل کارم...

معمولا برای اینکه سرعت پیاده رویم زیاد بشه آهنگ شاد میذارم تو گوشم...ولی گاهی هم ترجیح میدم که به صدای محیط گوش بدم...پیاده به سمت محل کارم میرم...

ادامه دارد...

یلدا ...

نظرات  (۷)

۲۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۵۵ دچارِ فیش‌نگار
عه یعنی بازنشست نشدین هنوز؟ 😎
پاسخ:
:))

رفتم برای سی سال دوم
۲۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۵۷ دچارِ فیش‌نگار
خخخخ
بعله دیگه وقتی آدم توانمند باشه رهاش نمیکنن
پاسخ:
بله خوب
خوشحالم پنجره ها رو باز کردین ^__^

ساحل عین  خود خودمه :))
منم موقعی که میخوام بزنم برم بیرون قبلش باید تلویزیون رو روشن کنم و معمولا در هنگام خوردن یه چیزی هستم :)
البته بغیر از این ماه ولی بازم تماشای تلویزیون رو از دست نمیدم :)
دلم براش یه ذره شده ❤ حتما سلام منو به ساحل جون برسونین 🍀


+
اصلا روایت است :
سر به سر گذاشتن ساحل در هر زمانی مستحب است :)))


++

ایشالا همیشه آهنگ زندگی تون سرشار از تکاپو و حال خوبه خوب و رنگی رنگی 💚💙💖





پاسخ:
حالا من برعکس تلویزیون دوس ندارم :)


قربونت برم، ممنونم از محبتت به ساحل، باران جانم:*


+ خداییش نمیدونم چرا اینقد کیف داره سر به سر ساحل گذاشتن :)

++ممنون عزیزم از محبتت ، الهی تو هم همیشه دلت شاد و لبت خندون باشه
سلام
روزه خور:))
پاسخ:
سلام جناب میرزا:)

من چون باید قرصهای جورواجور بخورم نمیتونم روزه بگیرم...خدا خودش میدونه...
شوخی کردم:D
اصلا به من چه. 
(ولی واقعا چرا؟ لازم نیست جواب بدین ها . خدا بد نده و سلامتیو بهتون برگردونه انشالله)
پاسخ:
ممنون
برام دعا کنید...
منم افتادم به قرص خوردن
امسال روزه تعطیله
مجبورم صبحونه بخورم برم
گاهی هم دزدکی سر کار شیر و خرما یا آب می خورم:))))
خدا بهتون سلامتی بده
ما هم همین وضعو داریم ولی من حال تذکر صبگاهی رو ندارم هیچوقت :))))
پاسخ:
خدا بد نده، انشالله سلامت باشید همیشه...

خداروشکر که حال تذکر ندارید :))
۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۰:۲۹ جناب منزوی
زندگیتون همیشه به شادی
ان شاءالله که حالتون خوب شه
پاسخ:
ممنونم
و همچنین جناب منزوی

تشکر از احوالپرسیتون...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">