ایام غم...تسلیت باد...مهمترین پیام عاشورا به نظرم "هیهات من الذله" بود...خدای مهربون...مپسند که ملت ایران هر روز به طرق مختلف ذلیل بشن...:(
.
این سه تا شعر رو دوست داشتم (رو متن کلیک کنید و گوش کنید):
.
آمد و گفت: روح بادم و رفت
عطر او ماند روی یادم و رفت
.
خود نفهمید در چه حالی بود
گریه می کرد و گفت شادم و رفت
.
تکه های دلی که عاریه بود
شعر کردم، به عشق دادم و رفت
.
قبله ام را که چشم او کردم
چشمکی زد به اعتقادم و رفت
.
باز حوا گذاشت سیبش را
روی بار گناه آدم و رفت
.
کم نیاورده بودم اما گفت :
از سر تو کمی زیادم و رفت ..
.
.
.
رو به تو سجده می کنم دری به کعبه باز نیست
بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست
.
به هر طرف نظر کنم نماز من نماز نیست
مرا به بند می کشی از این رهاترم کنی
.
زخم نمی زنی به من که مبتلاترم کنی
از همه توبه می کنم بلکه تو باورم کنی
.
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد
.
عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست
.
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد
.
عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست
.
.
.
زانو بغل نشسته دلم کنج خانه ات
حالا فقط خیال من است وبهانه ات
با هر نفس تپید و گرفت از فراق تو
تا می رسد صدای ملائک ز بام شهر
بغض اذان که می شکند در تمام شهر
اینک شهادت است که تا انتهای شهر
می پیچد و ادامه آن گریه های شهر
اقرار می کنم که خدایم فقط تویی
هر آنچه مانده است برایم فقط تویی
شاهد ترین به خلوت شب های تار من
سامع ترین به زمزمه های نزار من
افتاده بر زمین مپسندم که بی کسم
موج است موج غم که رهایم نمی کند
مولای من عزیزی و من عبد خوار تو
محتاج ذره ذره ای از بی شمار تو
تنها تو بوده ای که امان داده ای مرا
بهتر ز بهتر از همه آن داده ای مرا
آیا هنوز مانده دلم را صدا کنی؟
نوبت نشد که داد دلم را دوا کنی؟
رویم اگر چه غرق خجالت ز روی توست
ارباب من ولی ز عزیزان کوی توست
یک برگ یاس بند دلم پاره می کند
چون پر شکسته ای طلب چاره ای میکند
هر کوچه ای به بند تلاطم کشد مرا
دیوار و درب سوخته ای می کشد مرا
با جرعه های آب دلم پاره می شود
با دیدن سه ساله ای آواره می شود
شش ماهه ای به عالم غم می برد مرا
دردانه ای به نوکریش می خرد مرا
انگار روضه ای به دلم دم گرفته است
بغضی هزار ساله گلویم گرفته است
چشمم به لطف توست اگر زنده ام هنوز
عاصی و رو سیاه ولی بنده ام هنوز