دیروز بین روز یه اسنپ گرفتم.
بعد از یه بدو بدو شدید، که خیلی هم دیرم شده بود، اسنپ رو گرفتم که برگردم شرکت.
پژو پارس سفید، راننده میانسال با موهای جوگندمی.
زنگ زد که خانوم من در لوکیشن هستم! تشریف بیارید.
رفتم...در ماشین رو که باز کردم انگار وارد بهشت شدم!
داخل ماشین، فوق العاده خنک...بوی فوق العاده خوشبوی ادکلن راننده+بوی خوشبوکننده ماشین...موسیقی پیانوی آروم...ماشین تمیز مثل دسته گل، خود راننده مرتب، تمیز، اصلاح کرده...
خلاصه اینکه بهش گفتم شما سطح توقع منو بالا بردید. تا الان به همه راننده های اسنپ بالاترین امتیاز رو میدادم، ولی از الان دیگه جریان فرق کرد :))
..........
اینجوریاست...
آدم گاهی در روزمرگی غرقه...و فکر میکنه زندگی یعنی همین...ولی یهو در موقعیتی قرار میگیره که میبینه میتونه همه چی بهتر از اینی که هست، باشه...این یه مثال کوچیک بود...تعمیم با شما...