هنوز

هنوزم آسمانم را تو خورشیدی....

هنوزم آسمانم را تو خورشیدی....

هنوز

چشمم به لطف توست،
اگر زنده ام هنوز....

عاصی و رو سیاه،
ولی بنده ام هنوز....


آخرین نظرات

یهو فرو نریزه،

چیزی تو دلت...

چیزی تو باورت...

.

من که اینجوریم...خدا نکنه چیزی تو باورم زخمی بشه...دیگه هیچی، برش نمیگردونه...

.

سال آخر دبیرستان بودم...مدرسه ای که میرفتم مدرسه مذهبی بود...اون موقع فکر میکردم که دوستام مذهبی هستن...الان که سالها از اون روزها میگذره و همه دوستانم رو میبینم، متوجه شدم که مذهبی بودن بچه های کلاس، بنابر مصلحت بوده...

سال سوم دبیرستان تولد گرفتم...همه بچه های کلاس رو دعوت کردم خونه مون..دور هم خوش بودیم، زدیم و رقصیدیم و گفتیم و خندیدیم...

اون موقعها عمه و پسر عمه م خونه ما میموندن(بنابر دلایلی)...

پسر عمه م بیرون بود. وسط مهمونی زنگ در رو زدن و پسر عمه م وارد شد که بره اتاقش...

.

فرداش مدیر مدرسه صدام کرد دفتر و گفت توقع نداشته که من مهمونی مختلط برگزار کنم! و گفت فردا پدرت بیاد مدرسه.

بماند که فرداش پدرم رفت مدرسه و حساب همه شون رو رسید به خاطر تهمتی که بهمون زده بودند، ولی...

انگار اون اتفاق تکلیف منو ( منی که آبرو و اعتبارم برام خیلی اهمیت داشت) با باقی زندگیم بدجوری روشن کرد....

از اون روز، دیگه نتونستم با هیچکدوم از دوستانم مثل قبل بشم و توهم اینکه کدومشون این شایعه رو برای من درست کرد، هیچوقت منو رها نکرد....

و نه تنها تاثیرش رو روی روابطم با خودشون گذاشت، تا همین امروز که 42 سال از سنم میگذره هیچوقت نتونستم به کسی اعتماد کامل کنم و با کسی دوست صمیمی باشم و همیشه ترسیدم که کسی ازم سو استفاده کنه و بهم نارو بزنه....بنابراین تمام روابطم محتاطانه و با فاصله ست...

.

بعد از گذشت این همه سال، که همو به واسطه اینستاگرام و ... پیدا کردیم و اونها هر از گاهی دور هم جمع میشن و کنار هم خوشن، ولی من نتونستم تو جمعشون احساس خوب پیدا کنم ...و معمولا در دور همی هاشون شرکت نمیکنم...و در جواب اصرارشون هم توجیه قانع کننده ای ندارم...فقط میدونم که دل که بشکست از کسی، قابل ترمیم نیست..........

.

مواظب باشیم...به باور هم لطمه نزنیم...گاهی جبران پذیر نیست و شخصیت شخص آسیب جدی میبینه.

یلدا ...

نظرات  (۸)

سلام 
میفهمم چی میگین خیلی دردناک بود .
ولی یه سوال 
چرا بعد این همه سال ازشون نپرسیدین این شایعه کار کدوم تون بود ؟
یکیشون قطعا تو زرد بود اگر همشون با هم جمع میشدن ازشون میپرسیدین اونوقت اون شخص پیدا میشد.
هر چند دل شکسته شما ترمیم پیدا نمیکرد ولی آروم میشد.

مطمئنم اون شخص یک روز بد قضاوت میشه از طرف دوست و آشناهاش.
البته اگر تا الان مورد قضاوت قرار نگرفته باشه.
ولی اون شخص از حسودی و البته نادانی  این تهمت رو  بهتون زده .


پاسخ:
سلام باران جان

میدونی باران چیزی که آزارم داد اون موقع و تا حالا، این بود که همه اذیت شدن منو دیدن ولی همه با هم هم پیمان شدن و لو ندادن...
و من دیگه تصور یک نفر رو ندارم...

و امروز هم اگر بیان بگن فلانی لو داد، دیگه چیزی تو ذهن من تغییر نمیکنه...اون اتفاقی که باید میفتاد در وجود من، افتاده دیگه....
که اینطور .
البته شاید یک درصد حساب کنیم شاید اونایی که با مجرم ردیف اول هم پیمان شدند یه درصد فقط حساب کنیم شاید بخاطر ترس از اون مجرم به این عمل دست زدند.
درک میکنم من این متن رو خوندم واقعا ناراحت شدم و دلم شکست چه برسه به شما .
انصافا سخته ، خیلی سخت...
برای آرامش تون دعا میکنم.

یادمه چند ماه پیش یه مطلب خوندم در مورد شکستن  دل که از لحاظ پزشکی هم خیلی مورد تایید بود.
اگر متنشو دیدم حتما میام زیر همین پست میگم ایشالا.



پاسخ:
ممنون باران جان از همدلی و محبت همیشگیت:*
۰۶ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۵۱ آقای مُرَّدَد
سلام تولد اون روزتون مبارک :)
ولی قدم نگذاشتن در مسیری که یک بار باعث رنجش خاطرت شده، یعنی نابودی
پاسخ:
سلام:)
مرسی:))
آره آدم باید با ضعفاش روبرو بشه و نابودشون کنه...ولی من مغلوبش شدم متاسفانه...

به دستهای آشنا نباید اعتماد کرد

به خنده های بی ریا نباید اعتماد کرد

در این زمانه  دروغ در این خرابه شلوغ

به هیچ چیز و هیچ جا نباید اعتماد کرد

چه بی حساب و بی کتاب زدیم بی خودی به آب

به وعده های ناخدا نباید اعتماد کرد

دلم گرفته همزبان !! تو هم گلایه کن بخوان

به هرکه بالاخص شما نباید اعتماد کرد

تمام ده کلک شدیم پر از گمان و شک شدیم

چه بد شده به کدخدا نباید اعتماد کرد

میان اینهمه خدا، میان اینهمه ریا

به مردمان باخدا نباید اعتماد کرد

پاسخ:
متاسفانه همینطوره...
:(
خیلی ممنون که این پست رو گذاشتید
پاسخ:
خواهش میکنم! 
چرا???!!!
سلام
اعتماد کردن سخته و سخت تر از اون اعتماد کسی رو از دست دادن. گاهی وقت ها فاصله ها خوبن ولی فاصله، فاصله میاره.
پاسخ:
سلام

گاهی وجود فاصله بهتره....
چون اگه اینجوری با ما برخورد کردین دچار سوء تفاهم نخواهیم شد :)
پاسخ:
امیدوارم دوستان رو ناراحت نکرده باشم ناخواسته...
باید جبران کنید طبق اون فرمولی که اقای مردد گفته
پاسخ:
سعی میکنم!
شاکیان اعلام بکنن اول!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">