هنوز

هنوزم آسمانم را تو خورشیدی....

هنوزم آسمانم را تو خورشیدی....

هنوز

چشمم به لطف توست،
اگر زنده ام هنوز....

عاصی و رو سیاه،
ولی بنده ام هنوز....


آخرین نظرات
در دنیا هیچ چیز به اندازه عاشق چیزهای کوچک بودن نمیتواند لذت بخش باشد...
.
مثل یک اسم ام اس کوتاه چند کلمه ای که به حالت سوالی میپرسد : مراقب خودت هستی؟...
.
مثل آن پتویی که رویم می اندازی با آنکه میدانم هوا هنوز خیلی مانده تا آنقدر سرد شود که من پتو لازم باشم...
.
مثل لحظه ای که با همان هول و عجله ی دوست داشتنی می آیی به سمتم که با دست به پشتم بزنی تا غذایی که در گلویم پریده است با من عادلانه تر رفتار کند...
.
به این فکر میکردم که چقدر آدم های همیشه حاضر را دوست دارم...
.
آدم هایی که هنوز مسیج ات سند نشده جوابت را میدهند...
.
آدم هایی که هنوز پست جدیدت منتشر نشده، اعلام حضور میکنند...
.
آدم هایی که معطل کردن را بلد نیستند...
.
آدم هایی که انگار میخواهند به ساده ترین زبان ممکن بگویند تو اولویت من هستی...اولویت دوست داشتنی من...
.
آدم هایی که از پشت تکنولوژی هم آنچنان خود را حاضر نشان میدهند که انگار همین نزدیک دل ات در آن طرف میز نشسته اند و همانطور که کف دستشان را چسبانده اند به لیوان قهوه یشان دارند تو را نظاره میکنند...
.
آنقدری که تو میگویی: تو خودت اینجایی...باور دارم که اینجایی...همینجا درست روبروی من...
.
بنظرم ما آدم ها از همانجایی قافیه زندگی را باختیم که از کنار چیزهای لذت بخش کوچک زندگی مان گذشتیم و چشم هایمان به دنبال اتفاقات بزرگ زندگی گشت...
.
از خوشحالی های کوچک و نقلی گذشتیم و سر برنگرداندیم تا بی نهایت ترین لذت های دنیا را در درونشان تجربه کنیم...
.
و به جایش پناه بردیم به خوشحالی های محال و بزرگی که میلیون ها نفر در روز طلب اش را دارند...
یلدا ...

نظرات  (۱۵)

زیبایی های کوچک زندگی تان افزون باد :)
اولویت های زندگی تان همیشه شیرین و شاد باد

پیامک های دریافتی تون همیشه پر مهر باد :)
+ یه حس زندگی خاصی توی بطن وب شما جاریه :) که خوشم میاد ازش
پاسخ:
ممنون جناب دچار
برای شما هم همینطور...

+ شما لطف دارید، ممنونم از محبتتون
الان ما هم جزو آدمای همیشه حاضر محسوب میشیم..؟
یا تا نیم ساعت بعد از پست باید اعلام حضور کنیم و.. یه ساعت بعدش قابل قبول نیست؟!:))

جمله اول پستتون چقدد خوب بود..:) عمیقا بهش اعتقاد دارم..
پاسخ:
شما که بله...
لطفتون همیشه شامل حال دوستانتون هست...

موافقم...
چقدر قشنگ بود
خیلی موافقم ^_^
پاسخ:
مثل خودت:*
خیلی موافقم. :)

مثلاً من بدون پتوم افسرده میشم. :|
پاسخ:
:))
حوا هرگز بی پتو مباد:)
:)

همیشه سعی کردم با کوچکترین اتفاق‌ها بخندم و بخندونم. زندگی سخت می‌گذره گاهی. کاریش هم نمیشه کرد. چه بهتر که خوب بگذرونیم این روزها رو. با یه بیت شعر هم میشه لبخند روی لب آورد. چرا دریغ می‌کنیم؟!
پاسخ:
:)
:*
چقدر خوب ...آره نباید سخت بگیریم...
پس چرا یه بیت شعرو ازم دریغ کردی حوا ؟:(
بیستون بر سرِ راه است مباد از شیرین
خبری گفته و غمگین دلِ فرهاد کنید

:)
پاسخ:
مرسییییی:)
یکی نعره‌ی مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد

:)
پاسخ:
چقدر قشنگه

مرسی حوا...یه لبخند بزرگ آوردی تو صورتم...جدی میگم :*
خوشحالم ^_^

این بیت رو خودم هم خیلی دوست دارم :)
پاسخ:
:)
ممنون حوا جان:*
درد بر من ریز و درمانم مکن
زان که درد تو ز درمان خوش‌تر است
می نسازی تا نمی‌سوزی مرا
سوختن در عشق تو زان خوش‌تر است

:)
پاسخ:
وای اینم خیلی قشنگه :)
شعرِ مولانای جان هست :)
امیرحسین آرمان هم خونده آهنگش رو. خیلی خوبه. ^_^
پاسخ:
مولانا... چقدر شور و حالشو دوس دارم...

پیدا میکنم گوش میدم حتما
ممنون حوای عزیزم :*
سرگشته‌ی محضیم و در این وادیِ حیرت
عاقل‌تر از آنیم که دیوانه نباشیم

:)
پاسخ:
وااای بیتهای انتخابیت حرف ندارن حوا ...

ممنون
سلام 
خانوم اجازه ما هم شعر بلدیم بگیم؟:))



+

پستتون عالی بود بخصوص عنوان :)
 یه قسمتاش گریه آور بود یک قسمت هاش لبخند درآر :)

ممنونم 
پاسخ:
سلام باران جانم:*

آره بگو خوشحال میشم عزیزم
امیدوارم به خوبی شعرهای حوا باشه :))
ممنونم :)


زیبایی ات

دیکتاتوری است

که کلمات را در من به گلوله می بندد

هر لحظه

شعری در من شهید می شود

#جلیل_صفربیگی

پاسخ:
خیلیییی قشنگه .....
تقدیم به خانوم معلم عزیز :)

بانوی من

اگر دست من بود
سالی برای تو می‌ساختم

که روزهایش را
هرطور دلت خواست کنار هم بچینی

به هفته‌هایش تکیه بدهی 
و آفتاب بگیری!

و هرطور دلت خواست
بر ساحل ماه‌های آن بدوی

بانوی من

اگر دست من بود
برایت پایتختی

در گوشه‌ی زمان می‌ساختم
که ساعت‌های شنی و خورشیدی

در آن کار نکنند
مگر آنگاه که

دست های کوچک تو
در دستان من آرمیده‌اند

نزار قبانی

پاسخ:
وااای باران چه دلنشین بود....مرسی......
جایی جمله ای از نیچه خوندم که می گه:
"زندگی را نمی توان تحمل کرد، مگر دیوانگی چاشنی آن باشد."
پاسخ:
چقدر درسته واقعا....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">